قدم اول مثبتنگری
عینک منفینگرت را بردار
ما دو نوع نگاه داریم. نگاه به جنبههای مثبت و نگاه به جنبههای منفی یک موضوع واحد.
ما چرا به نیمهی خالی لیوان توجه میکنیم و عینک آن را به چشممان میزنیم؟ یکی از دلایلش مقایسهی ناعادلانه است.
مقایسهی ناعادلانه یعنی اینکه ما خودمان را با دیگران و بدون توجه به پدیدهها و عواملی که به بروز محصول منجر شدهاند، مثل استعداد، توان، تمرین، موقعیت و… در یک ترازو قرار میدهیم و حریف را برتر میبینیم و به این نتیجه میرسیم که نمیتوانیم مثل او باشیم. پس ما در واقع همهی تلاشهایمان و همهی پلههایی را که بالا آمدهایم، مثل درسی خواندهایم، مدرکی که گرفتهایم را هیچ میانگاریم و خودمان را ضرب در صفر میکنیم.
اما واقعیت چیست؟ اینکه ما در آن موقعیتی که آن شخص بهدنیا آمده، بهدنیا نیامدهایم. در آن مدرسهای که او درس خوانده درس نخواندهایم. ژنومهایی که آن شخص دارد مال خودش است و ژنومهایی که ما داریم مال خودمان.
چنین آدمهایی نه تنها در مورد خودشان، بلکه در مواجهه با ما هم در حال قیاس هستند. مثلاً فلانی از تو بهتر است. این، در واقع عینکیست که آن شخص زده و با این دید دنیا را نگاه میکند.
اما این عینک از کجا آمده؟ ما در اتاقهای درمان بهمرور زمان در زندگی افراد ریز میشویم. میبینیم که شخص، با دخترخاله و پسرعمویش مقایسه شده. باعث شده وقتی که بزرگ میشود، نتواند قسمتهای مثبت خودش را ببیند. بالغ او با پیامهای والد آلوده شده. افکار منفی مدام به او رو میآورند و احساسات تخریبکننده باعث میشوند شخص هر کاری که کرده را نادیده بگیرد. او حتی خودش را نه با اطرافیان، که مثلاً با پیانیستی که در بهترین شرایط و در مدارس موسیقی بزرگ درس خوانده و روزی n ساعت تمرین کرده مقایسه میکند. در حالیکه خودش تازه شروع کرده که روزگاری پیانیست شود. وقتی این قیاس ناعادلانه انجام میشود، پیشرفت خودش را نادیده میگیرد. بهجای تلاش، قصد تخریب میکند و این تخریب در درون خود شخص اتفاق میافتد و امکان پیشرفت به او نمیدهد.
پس قدم مهم و اولیه این است: باید آن عینک را برداریم. باید آن چیزهایی که باعث منفینگری میشوند را حذف کنیم.