کلینیک پیوند : ۰۲۱۸۸۰۴۰۳۵۷

تحلیلی بر انیمیشن پینوکیو

تحلیلی بر انیمیشن پینوکیو

تحلیلی بر انیمیشن پینوکیو

پینوکیو چگونه با نام پدر خود را نجات میدهد !
در این انیمیشن مشاهده میکنیم  پدر ژپتو که کارش ساخت ساعتهای چوبی بود عروسکی چوبی میسازد و اشتیاق  خود را زمزمه میکند که ای کاش او زنده میشد .
آن عروسک چوبی زنده می شود و حرکت میکند در طول داستان اشتیاق پدر برای انسان شدن این پسرک چوبی و به کمک (شخصیت ملخ) که کارش گفتگو با پینوکیو هست شروع قسمت جدیدی از زندگی او را می بینیم
سه نظم بنیادین خیالی ، نمادین و امرواقع

کاملاً در او پیداست . (اشاره به گره برومه)

به سمت جزیره خوشبختی میرود، چیزی که به سَرابی می ماند و آنجایی که هیچ کس به شما *نه نمیگوید
بازی و بازی و بازی ، در آنجا حد و مرزی برای شیرینی وشکلات خوردن وجود ندارد و سرویس
نامحدود و مغازه دزدی ، آجر مجانی برای تخریب آنجا وجود دارد ، حتی فحش و ناسزاگفتن بدون هیچ محدودیتی و بدون زمان مشخص غرق درلذت و فراتر از آن می شود ( ژویسانس )
جایی که همه بچه ها ساعت ها را تخریب می کنند  زمان معنا ندارد بُعدی که شبیه امر واقع است .

پینوکیو می گوید : ساعتهای پدر ژپتو هستند و نمی تواند  آنها را خورد کند پدر بداند که من اینجاهستم خوشحال نمی شود
(ساعت : نماد زمان ، شغل پدر )
یک چیزی در ذهن او‌ درست از آب در

نمی آید  .

در طول داستان او با همراهانش شبیه به حیوانی با گوشهای دراز میشوند  خرهایی که برای بیگاری از آنها استفاده می شود و باید اطاعت کنند ، با کمک به موقع ملخ (گفتگویی که شکل می گیرد ) وبا پاهای چوبی که از آن به عنوان یک ابزار درست استفاده می کند  ، خود و پدرش را از دهان هیولا نجات می دهد  .
*نکته جالب دیگر در این قصه بزرگ شدن دماغ پینوکیو است که از آن به عنوان فرصتی برای آزاد شدن از سیرک استفاده می کند. پینوکیو دیگر آن عروسک چوبی بدون فکرو دروغگو نیست ، اشتیاق پدرش برای انسان شدن را دنبال می کند …چون چیزی در او در حال تغییر است.

اشتراک گذاری این مقاله

5 نظر

پاسخ دادن به نوید میریلغو پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.